من در جست و جو هستم...

من در جست و جو هستم...

من در جست و جو هستم...

در جستجوی راز غریب یک خیابان دو طرفه !

در جست و جوی چرای سحر تکان یک پرچم !

در جست و جوی اعجاز اشکال هندسی... اعجاز شش گوشه !

در جستجوی منشا این بوی غریب که نمی دانم چرا فقط چند روز مانده به محرم می پیچد !

در جست و جوی اینکه چرا وقتی پا در آن خیابان دو طرفه می گذاری و چشمت

به تکان آن پرچم سرخ رنگ می افتد دلت تا ابد اسیر آن شش گوشه می شود و

بوی سراسر ابهامش تا همیشه به جای خون در رگ هایت جریان می یابد...

آی کربلا کربلا کربلا...

من در جست و جو هستم..

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

کدام یکی؟

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۱۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم.

داشتم از به اصطلاح بالای شهر، پیاده می آمدم سمت پایین و به چهره ی آدم ها دقت میکردم.

آن بالا پسر بچه ی 5،6 ساله ای کیک خوشمزه ای به دست گرفته بود و بازی بازی میخورد. از خوردنش معلوم بود که لذتی که میبرد، معمولی است.

چند خیابان پایین تر، آن جا که مردمی با سطح متوسط زندگی میکنند، پسر بچه ای (همسن و سال همان قبلی) با پدرش جلوی در کلینیک پزشکی نشسته بودند. از ظاهرشان معلوم بود که وضع مالی خوبی ندارند.

پسربچه پیتزا پیراشکی توی دستش را با چنان اشتیاقی میخورد که از دیدنش گرسنه ام شد.  لذتی که از خوردنش می برد را حس کردم.

داشتم فکر میکردم من اگر قرار بود انتخاب کنم، شاید ترجیح می دادم جای دومی باشم!

بعضی چیزها را یکبار تجربه کنم، ولی به اندازه ی یک دنیا لذت ببرم و خاطره داشته باشم برای تعریف کردن.

پای درس استاد ... 6

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۳۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم.


لحظه ها ناپیوسته نیستن ، و هیچ مرز و دیواری این سال رو از سال دیگه جدا نمیکنه ، تموم اون چیزی که هست یه زندگی پیوسته است و اگه مرزی هم هست ، همین لحظه است . یعنی اون چیزی  که به ما گذشته رو  از اون چیزی که بر ما خواهد گذشت جدا میکنه ، این مرزها میتونن جاودانه بشن اگه در اونها تصمیمی مهم و متفاوت بگیریم ، نشونه چنین تصمیم هایی هم معمولاْ اینه که ، همون مردمی که اون مرزهای ناموجود رو در کنارمون جشن میگیرن ، تصمیم های بزرگ ما و ساختن این مرزهای جاودانه رو ،  با دیده شک و تردید و شاید تحقیر نگاه میکنن . . .

براتون دعا میکنم که همیشه شاد و سلامت باشید

یا علی